روزمرگی های یک پسر

خاطرات و روزمرگی های من ، از تنهایی به نت پناه اوردم ....

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

مامانجون

هفتم پدر بزرگم، همه بهم گفتن: «غصه نخوریا، مرد باش! باید از این به بعد تو مواظب مامانجونت باشی» چندین ساله غُصّه نخوردم، چندین ساله مَردَم تا دیشب... نصفِ شب که پا شدم آب بخورم، دیدم نشستی روی مبل و پاهات رو دراز کردی. گفتم: «چی شده؟ چرا نخوابیدی؟»
گفتی: «از شدت زانو درد خوابم نمیبره!» یه غم به بزرگی کلّ اون چند سال، یه جا، نشست توی دلم...
هفته‌ی قبلش که برده بودمت پیش دکتر، گفته بود: «غضروفای مفصل زانوهات از بین رفته. نباید از پله بالا پایین بری. نباید بیشتر از ده دقیقه مداوم راه بری.»
پدربزرگم خدابیامرز تا زنده بود مدام بهم می‌گفت: «پسر! یه بار برای همیشه بشین با خودت خلوت کن ببین می‌خوای توی زندگیت چی بشی!»
تا ده سالگی فکر می‌کردم می‌خوام خلبان بشم. بزرگتر که شدم فکر کردم بهتره دکتر بشم.اون‌روز، ولی بعد از حرفای دکتر، تازه فهمیدم بیشتر از همه می‌خوام غضروف بشم، برم توی زانوهات که شبا آروم بخوابی. که بازم بتونی بیای خونمون از پله‌ها بیای بالا و خودتو برسونی تو اتاقم و بهم شیرنی که از مسجد اوردی رو بدی .
یه بار حمید بهم گفت: «غمگین‌ترین آهنگی که تا حالا شنیدی چی بوده؟»
یاد تو افتادم. گفتم: «صدای ترق توروق زانوهای مامانجون! تا حالا وقتی از پله‌ها بالا پایین میره به آهنگ زانوهاش گوش دادی؟»
بعضی وقتا با خودم میگم: «پیر نشو مامانجون، پیر نشو. هیچ‌کس برام مادر بزرگ نمیشه!»
پدرو مادر و مادر بزرگم الهی همیشه سایتون رو سرم باشه .

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ali chehreh

سلام رفقا

سلام رفقا نماز روزتون مقبول درگاه حق...

به نظرتون اینجا براتون خواراتمو بگم یا چیکار کنم که دوست داشته باشید وبلاگمو؟؟؟؟/



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ali chehreh

خیلی نگو گناه دارم...

شیخ اسماعیل دولابی :



خیلی نگو من گناهکارم.
هی نگو من گنهکارم. این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی.
روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به یقین برسی.
معصیت را به یقین نرسان.
ایمان را به شک تبدیل نکن.
تاثیر زبان اینست که اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی ریخت می شود...
همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.
بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی.
اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله.
آن وقت غمت را از بین می برد...


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ali chehreh

سلام من اومدم...

سلام رفقا من بعد مدت ها دلم هوای وبلاگ نویسی کرد و اومدم دیدم اینجا هنوز وبلاگم فعاله از این به بعد اینجا با هم  هستیم سعی میکنم هر روز پست بزارم.....

حتما بهم حرفاتون رو بفرستید دوست دارید تو وبلاگ چی بنویسیم منتظر نظراتتون هستم....

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ali chehreh